سوال اگر گفته شود: «چهار فرقه یکی است!» چرا نمازها متفاوت است و چرا نمازها متفاوت است؟
پاسخ. در اسلام هیچ حکمی وجود ندارد که مسلمانان در سراسر جهان یک نماز بخوانند. هیچ آیه و حدیثی وجود ندارد که بگوید همه مسلمانان جهان یکسان نماز بخوانند، نماز بخوانند. پس چرا باید تعجب کنیم که مسلمانان جور دیگری نماز می خوانند؟! اکنون که این را فهمیدید، باید چیز دیگری را درک کنید:
از آنجایی که فهم قرآن و روایات متفاوت بود، فهم پیام های نماز نیز متفاوت بود. بر این اساس، نماز متفاوت شده است. اما این نوع فهم از قرآن و روایات باید بر اساس یک قاعده، یک روش خاص اداره شود. بدون قاعده و روش، هرکسی می تواند آنچه را که می خواهد بگوید، هرکسی می تواند آنچه را که می خواهد انجام دهد. اگر انسان قرآن و روایات را بر اساس قوانین و روشها نخواند و نفهمد از کافر بدتر است.
مثلاً امروز کسانی هستند که می گویند قرآن نماز نمی خواند و 5 مرتبه نماز دستور نمی دهد. متأسفانه آیات قرآن را خودشان بدون هیچ روش و قاعده ای فهمیدند. اگر از آنها بپرسید «چرا چنین می گویید؟»، معنای واقعی کلمه «صلوات» («نماز») در قرآن «نماز» است. یعنی در قرآن مزخرف می فروشند که برای نماز نیست، فقط برای نماز است. با این حال، آنها معنای این را، به عنوان مثال، در فرهنگ لغت نامه نویس روسی HKBaranov یا برخی شرق شناسان بی وجدان دیده اند. در واقع کلمه سالاد در فرهنگ لغت به معنای تکان دادن باسن نیز هست. بر اساس عقیده انحرافی آنان در آن صورت آیاتی که می فرماید: «نماز را برپا دار! من باید بگم ؟!
امروزه در قرآن گروه هایی هستند که ادعای کشتن مشرکان و کافران را دارند و غیر از مسلمانی کس دیگری را نمی دانند و آنچه را که می بینند می کشند و از کشتن پدر و مادر خود دریغ نمی کنند. حتی اگر به آنها بگویید، دلایل و شواهد خود را از آیات و روایات در اعمال خود می اندازند.
به همین دلیل است که "فرقه گرایی پلی است برای بی دینی!" تماس گرفت اگر کسی دعای دیگری می کند، بپرسید: «برای کدام فرقه دعا می کنید؟ با کدام فرقه و مفهوم این کار را انجام می دهید؟» وقتی می گوید حنفی است، شافعی، مالکی است یا حنبلی، قامتش را بزند و طبق فرقه اش نماز بخواند! او برادر و دوست ما خواهد بود. اگر بگوید: «نه، من اهل فرقه نیستم. این بدعت است. من خودم اجتهاد می کنم و با توجه به علمم از آیات و روایات دلیل می گیرم. شما باید از آنها دور شوید.
اکنون در مقابل اینها، افراد مذاهب اربعه قرآن و روایات را بر اساس قواعد و روشهای علمی خاص می فهمند و از آن پیروی می کنند. بنابراین وقتی گفته می شود: فرقه های اربعه یکی هستند، یعنی مبانی علمی آنها یکی است. اما باید توجه داشت که از میان آنها می توان فهمید که فرقه های امام اعظم ما ابوحنیفه رحمه الله علمی ترین، منطقی ترین، روشمندترین، بیشترین مدرک است. مبتنی بر و مستندترین. از آنجایی که دعا موضوع ماست، شما را از مسائل نماز آگاه خواهیم کرد:
1) مثال اول: قرن هاست که اجداد ما و قوم ما نماز می خوانند و بین انگشتان پا به اندازه چهار انگشت پا ایستاده اند و معذرت خواهان با سر باز ایستاده اند. در زمان ما، آنها در تعدادی از نمازها شروع به باز کردن پاهای خود کرده اند. در صف ایستاده بودند تا آخر نماز سعی کردند پای نمازگزاران را که در کنارشان بودند لمس کنند. پس ادله آنها چیست، کدام حدیث را می خواهند دنبال کنند؟ احادیث مورد استناد آنان در صحیح بخاری از زبان صحابه نقل شده است که فرقه های اربعه از آن پیروی نمی کنند. چرا؟
لازم به ذکر است که هیچ یک از علمای مذاهب اربعه اهل سنت و جماعت از این احادیث حکم به تماس کتف و زانو و قوزک و پا با یکدیگر نکرده اند. از زمان صحابه، در طول قرن چهاردهم، حتی یک مسلمان در میان عبادت کنندگان مذاهب اربعه زبان باز نکرده است. دلیل این چیست؟ عاقل متوجه می شود که این احادیث را باید به گونه ای دیگر فهمید که باید آنها را علمای فرقه دانست، بدون اینکه علمای فرقه را ملامت کند، بدون اینکه بگوید «اهل فرقه خلاف حدیث عمل می کنند» بدون اینکه متهم کردن عبادت کنندگان ساده به چندین قرن توهم.
دعا دعایی معروف و مشهور است. این نماز از سالیان متمادی از زمان مقرر در ملاء عام و در ملاء عام خوانده می شود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز را به بسیاری آموزش داد. از جمله ایستادن در صف. در هیچ یک از این روایات رایج بیان نشده است که کسى که در صف ایستاده است، پاى فردى که در کنار او ایستاده است، فراد، واجب، سنت یا مستحب است. در امور عامیانه مانند نماز، قول صحابه دلیل نمی شود. این قاعده روش شناختی فرقه ماست. اگر آنچه را که برای همگان علنی می شود و معمولاً علنی می شود، از یکی از صحابه نقل شود و صحابه دیگر خلاف آن را بگویند یا خلاف آن را انجام دهند، حدیث مورد قضاوت قرار نمی گیرد، هر چند صحابه باشد. هزار صحیح است ولی بیشتر صحابه گرفته شده است.

به این معنا که اگر حدیث صحیح بخاری برای بیان وضعیت گذشته نقل شده باشد، سنت ایستادن در نماز ذکر نشده است. تنها از یکی از صحابه نقل شده است که در نماز باز کردن پاها سنت و مستحب نیست. در غیر این صورت صحابه و تابعین که به ویژه نسبت به نماز بی اعتنا بودند، به این وضعیت توجه می کردند و آن را به شاگردان خود می آموختند. بنابراین از اینجا معلوم می شود که همه احادیث حتی اگر صحیح باشند نمی توانند بیان کننده سنت یا به عبارت دقیق تر احکام شرعی باشند. شاید فقط صحابه و تابعین و علمای مجتهد سنت را بدانند و بتوانند بیان کنند که سنت در کدام حدیث آمده است.

2) مثال دوم این است که در بعضی جاها وقتی امام سوره فاتحه را می خواند و می گوید اللهم همه می گویند آمین. با صدای بلند می گویند این راز در مکتب حنفی ماست - باید از درون با صدای آهسته گفت. مردم ما قرن هاست که این کار را می کنند. قریب به چهارده قرن است که مردم موارونهر نمی توانند کسانی را که آشکارا آمین می گویند و حمایت می کنند بپذیرند زیرا مسلمانان آسیای میانه مخفیانه آمین گفته اند. در نتیجه اختلافات و توطئه ها و مجادلات و مناظره های مختلف به وجود آمد. علمای آسیای مرکزی و ائمه دین در آیات و روایات استدلال کرده اند که بهتر است در خفا آمین گفتن و آشکارا آمین نگویند.

اگر به احادیثی که آشکار یا پنهان می گوید «آمین» نگاه کنیم، روایت آنها به یکی از صحابه به نام وائل بن حجر برمی گردد. جالب اینکه هر دو طرف به روایت او تکیه کردند.
صحابی در روایات، سوره فاتحه را از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تلاوت کرد و گفت: «آمین» به دو صورت نقل شده است که فریاد زدن یا بلند کردن صدایشان را شنید. و صدای خود را با گفتن "آمین" پایین یا پنهان می کنند.

معروف است که وائل بن حجر، راوی حدیث، هم بر کسانی که ترجیح می دهند آشکارا آمین بگویند و هم به کسانی که ترجیح می دهند پنهان بگویند، تکیه کرده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در دو مورد آشکار و پنهان آمین فرمود. در واقع برای حلال و تربیت در خفا و گاه در ملأ عام «آمین» می گفتند. زیرا وائل بن حجر اصالتاً اهل یمن از بزرگان یمن بود. در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دو بار به مدینه آمد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با احترام و تکریم از این مهمان ارجمند استقبال کردند. با احترام، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) او را در صف اول نماز، پشت سر آنها قرار داد.

حال این صحابی وائل بن حجر روایت می کند که سفیان صوری رحمه الله روایت کرده است که کلمه آمین آشکارا تلفظ شده است، گفتند. آیا از علم خود پیروی نکرد یا مثل حنفیان حدیثی را که نقل کرده بود فهمید؟! البته بهتر است نسبت به سلفی صالح ظن داشته باشیم و اعتراف کنیم که تفسیر حدیث آن گونه است که حنفی ها می فهمند.

اینکه سفیان صوری رحمه الله خودش در خفا «آمین» گفته دلیل بزرگی است! زیرا اگر راوی که حدیثی را نقل می کند خلاف حدیثی را که نقل کرده عمل کند، روایت او گرفته نمی شود، بلکه عمل او انجام می شود. پس روش دیگری از حنفیان است که از نظر علمی و منطقی پدیدار شده است: هیچ راوی (صحابی یا تابعی) به اندازه‌ای که به حدیثی که نقل می‌کند عمل نمی‌کند درمانده نمی‌شود، اما در حدیثی که نقل می‌کند خوب خواهد بود. ، چه کسی معنای صحیح را می داند، چه کسی می داند که معنای دیگری از حدیث وجود دارد که ما نمی دانیم، یا اینکه روایت دیگری وجود دارد که پیروی از آن محال است. ذکر مثالی از این دست مفید خواهد بود. ریش ها تراشیدن را واجب می دانند می گویند دست زدن به ریش جایز نیست، با این استدلال که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داده است که ریش را پهن و بلند نگه دارد. ولى راوى این حدیث، عبد اللّه بن عمر، تراشیده، ریخته، ریخته، ریخته، ریخته، ریخته، ریخته، ریخته، ریخته، ریخته، ریخته، ریخته، ریخته، ریخته، ریخته است. این بدان معناست که این صحابی بزرگ، باهوش، آگاه و مدبر این کار را انجام داده است، زیرا او احادیث نقل شده از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را دقیق تر و منطقی تر از دیگران درک کرده است. زیبا و زیبا این بدان معناست که این صحابی بزرگ، باهوش، آگاه و مدبر این کار را انجام داده است، زیرا او احادیث نقل شده از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را دقیق تر و منطقی تر از دیگران درک کرده است. زیبا و زیبا این بدان معناست که این صحابی بزرگ، باهوش، آگاه و مدبر این کار را انجام داده است، زیرا او احادیث نقل شده از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را دقیق تر و منطقی تر از دیگران درک کرده است.

3) مثال سوم این است که برخی از نمازگزاران هنگام رفتن به رکوع یا هنگام بازگشت از آن یا حتی هنگام رفتن به سجده دست خود را بلند می کنند، همچنان که تکبیر اول نماز تحریم است. این را رف الدین گویند. اگر از آنها بپرسید چرا این کار را می کنید، می گویند احادیث وجود دارد. با این حال، با وجود اینکه هزاران حدیث صحیح هستند، باید دانست زمان، به چه کسی و چه زمانی نقل شده است. طبق قاعده روشی حنفی، آخرین سخنان یا کردار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باید حجت باشد. این منطقی ترین قانون است. واقعا؟ یکی از صحابه بزرگ به نام عبدالله بن مسعود روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فقط در تکبیر تکبیر دستش را بلند می کرد و هنگام رفتن به آنجا دست بلند نمی کرد. از تعظیم تمام ده صحابی که ده نبوت بهشتی، اشارای مبشره به آنها داده شد، فقط در هنگام تکبیر دست بلند می کردند و هنگام رفت و آمد به رکوع دست بلند نمی کردند. در اول نماز، صحبت در نماز، سلام کردن، پیاده روی و انجام کاری نیز جایز بود. این کارها بعداً ممنوع شد، یعنی به تدریج نماز و قضاوت مطرح شد. ابتدا تهجد بر همه لازم بود، مردم در هنگام تهجد پاهای خود را ورم می کردند و سپس تبدیل به نماز اختیاری شد. در نماز دعاها و ذکرهای مختلفی خوانده می شود که سپس به یک تجانس می رسد. به همین ترتیب، ابتدا بالا بردن هر دو دست در 6 مکان مختلف در یک نماز انجام می شد، سپس به حداقل رسید. یکی بالا بردن دست در تکبیر. این از آخرین اعمال پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اعمال صحابه که همیشه همراه ایشان بوده و اهل علم بوده اند، روشن است. حنفیان با تکیه بر این دلیل منطقی و مستدل و علمی می‌گفتند که فقط الله اکبر باید هنگام اقامه نماز بعد از نیت هر دو دست را بلند کند. مردم ما از طرفی هزاران سال است که از علما پیروی می کنند و به فهم آنها ایمان دارند و به احادیثی که می گویند عمل می کنند. فقط گفتند هر دو دست را بلند کنید. مردم ما از طرفی هزاران سال است که از علما پیروی می کنند و به فهم آنها ایمان دارند و به احادیثی که می گویند عمل می کنند. فقط گفتند هر دو دست را بلند کنید. مردم ما از طرفی هزاران سال است که از علما پیروی می کنند و به فهم آنها ایمان دارند و به احادیثی که می گویند عمل می کنند.

نتیجه اینکه قرائت های مختلف از دعاها یک پدیده طبیعی است که بر اساس برداشت متفاوت از آیات و روایات است که هرکس از حدیث دیگری پیروی می کند، هرکس یک حدیث را می گیرد و حدیث دیگر را نمی گیرد. اما باید علمی، منطقی، معقول، اثبات شده، منطبق با روش و قاعده باشد. طریقت و قاعده در فرقه است و غیر فرقه روش و قاعده ندارد. پس جایز نیست هیچکس به تنهایی و تا آنجا که می داند آیات و روایات را بخواند و از روی آنها قضاوت کند. چیزی جز توهم نمی آورد. از سوی دیگر رستگاری از فرقه ها پیروی می کند. فرقه ها نماد اتحاد و اتحاد هستند. درگیری ها و توطئه ها توسط احمق ها پخش می شود. او تا آنجا پیش می‌رود که نافرمانان را متهم می‌کند و حتی آنها را در معرض کفر قرار می‌دهد. به آنها پناه برد و در نماز و اجداد و هموطنانش به فرقه چنگ زد.